"به خواهش يك دوست "

قلم سپهر/گاهي هواي  غمزه نگاهش دلم را چنان از جا بر مي كند

كه يادم مي رود نجابت حضورش

و گاهي چنان سر به زير پاسخ سلام عليك مرا به زبان مي آرد

كه دلم به تپش مي افتد از اين همه تناقض و تضاد

گاهي ميان لبخند هاي گاه و بيگاهش برق عشق مي درخشد و گاهي ....ادامه متن در ادامه مطلب

ساده تر كه بخوام بگم ميشه چيزي كه مي خونيد ساده ،بي ريا و صميمانه

اينو براي كسايي نوشتم كه تو يك محيط دو جنس مخالف با هم همكارن

با هر كسي كه يكي دو روز آدم رفت و آمد داشته باشه

اونم رودر رو دو شيفت حالا يا يه شيفت بصورت  برات عادي ميشه حرف زدن با هاش

ديگه خانم فلاني و اقاي فلاني هم برات يه كم ثقيل ميشه ديگه وقتي همديگه رو مي بينيد

ناخود آگاه يه لبخند هم ميشينه كنج لبت

كم كم موقع خداحافظي.....ادامه متن در ادامه مطلب

تمام دلم گیر یک نقطه است و دستهایم در هوای هم گره شدن به جایی که او خوابیده که او آرمیده که او ....

می خواهم دلم را به زنجیر عشقش در هم کلاف کنم چنان گره انداختنی که هر گز راه گشایشی پیدا نشود .

می خواهم همیشه ،هر جا که پای رفتنم به سمتی کشیده شد

هرجا که راه خطا تمام جاده روبرویم را به سیطره خویش در آورد

محبوب وار دستانم را به دستان گره کرده خویش کشد و از منجلاب شیطان آدمیت رهاییم بخشد.

تمام دلم گیر......ادامه متن در ادامه مطلب

.

قلم سپهر/بي هوا پا از محوطه  عقل فراتر نهادم و همقدم كسي شدم به نام دل و دل ناجوانمردانه به خطايم كشانيد به آنجا كه هواي حضور شيطان را با تمام وجود مي فهميدي ومن عاشق و شيفته ، هاله وجود دل مانع از ديدنم ميشد  .

 در واقع خطاي ديد دلم مرا هم به خطا فكند مرا كه تمام طينتم همداستان الهه و معبودم بود الهه اي به نام خدا

ساده فريب خوردم فريب آن همه..... ادامه متن در ادامه مطلب

 قلم سپهر/ميشه خيلي راحت پا به پاي مد تمام موانع  رو از سر راه آزاديمون بر داريم

و بي وقفه به پيش بريم اونقدر كه برسيم ...برسيم ...

راستي قراره به كجا برسيم به فر هنگ بر هنگي ...

اين اون فر هنگيه كه حاميان آزادي پوشش از اون دم مي زنند

 اين  نهايت خواسته هاي مد پرستان و واليان اين عرصه است ؟

يعني ما اينقدر از اصالتمون دور افتاديم كه بخوايم بخاطر رسيدن به پوشش حيوانيت

...... ادامه متن در ادامه مطلب