loading...
در پناه خدا
sepehr بازدید : 210 دوشنبه 04 آذر 1392 نظرات (1)

 

 قلم سپهر/گاهي ميان كوچه پس كوچه هاي ذهنم دنبال واژه اي مي گردم

 كه بتواند علت رفتنم به جبهه  را به وضوح بيان كند

 علت ناقص شدن جسمم را علت خواب و بيداريهاي كابوس مانندم را

 علت عقب افتادنم از صحنه دنيا

عقب كه نه علت جدا افتادنم از اين معركه را

واژه را ياراي به تحرير در آوردن علت نيست

 بگذار بگويند تمام آنچه را  به باور خويش قاب كرده اند

باورهايي  سست تر از تار عنكبوت

من پاي به جبهه نهادم چون تمام عشقم ثانيه اي بود كه خبر مي دادند

 دشمن يك وجب عقب نشيني كرده

 و من در خيال خويش هر چند كم

هرچند ناچيز

 خودرا سهيم مي دانستم

 در حفظ  وسعت خاكي كه آرش كماندار با تمام توانش به ايران افزود

من عاشق لحظه هايي بودم كه عطر خاك تمام هوا را به تصرف در مي آورد

 و صداي روحبخش دعاي كميل ميان سنگر مي پيچيد

ديوانه وار عشق مي ورزيدم

 به محبت كساني كه وقتي همسنگران در خواب بودند

 براي اثبات محبت و عشقشان از هيچ كاري دريغ نمي كردند

 حتي جفت كردن پوتين ها و شستن لباسها

بگذار بگويند آنچه را بر دلم سخت مي آيد

شما چه مي دانيد در حسرت  لبخند فرمانده بودن  يعني چه ؟

فرمانده اي كه 4 روز بي غذا به سر مي برد

 و شبانه روزش هم و غمش خاك وطن بود و گرسنگي بچه ها

علت رفتنم را نمي فهمم

 اما انقدر مي دانم كه يكي از علل جنگيدنم

علت انتخابم

 علت گذر از بهترين سالهاي عمرم ،جوانيم ،دوران پر شر و شورم  غيرتم بود

 غيرتي كه  بدان افتخار مي كنم

 كه خدادر وجودم به وديعه نهاده شده .

چه مي دانند كه شبانه روز را چگونه جنگيديم

 وقتي از بي غذايي ناي بلند شدن نداشتيم

 وقتي از تشنگي قدرت الله اكبر در ما جان مي سپر

 وقتي كمبود تير و گلوله ما را به گزينه بعدي و گذر از جان و تنمان مي كشاند

  به اميد رسيدن به روزي كه همگي عطر امنيت و آسايش را به ريه هايمان بفرستيم

و براي فرزندانمان از رشادتها و غيرت دوستان داستانها بسراييم

 چه مي دانستيم امنيت بدست مي ايد و

 اما حس غرور نسل هاي بعدي

 حس تملك نسل هاي بعدي

 از ايثار ما ذهنيتي نا ملموس و دور  و تلخ مي سازد

.ذهنيتي كه حضور يك جانباز يا فرزند شهيد و ايثارگر را حضوري اضافه مي بيند

حضوري جدا از اجتماع

حضوري تلخ

سرد و مشمئز كننده

 حسي كه در جواب تمام ايثار دوستانم بي پرده با فرياد بي شرم مي گويد

" مي خواستيد به جبهه نرويد"

در جواب اين پرسش تمام دلم نواي فرياد بر مي دارد كه پاسخ دهد

   براي دل شما كه نبود براي دل خودم بود

اما فريادم در گلو بغض مي شود

مي شكند

و پيامدش تنها قطره هاي اشكي مي شود كه گلايه مي كند از همسنگرانم

اگر رفتم تنها براي رضايت خدابود و به دستور رهبري كه تمام جانم براي او مي رفت

  گناه شما نيست

 عشق را دستاويز ثانيه ها مي دانيد و بس

 عادت كرده ايد به عشقهاي گذري

 و برايتان قابل درك نيست قابل فهم و هضم نيست كه عشق را بايد  با جان خريد

 و براي رضايت معشوق در امتداد  ديوانه كننده ترين ثانيه هاي موج همراه شد   اما ...

حقيقت ما عشق بود 

چون به عشق خميني گرفتار شديم تا پاي جان رفتيم

و جان داديم و

 هر انكه لايق جان دادن نشد

 تاوانش يك عمر حسرت شد و شنيدن  اين جمله تلخ

حقيقت ما عشق بود عشق به ميهن خاكي كه به خاطر حفظش  به خاطر ناقص نشدن جغرافياي نقشه اش  تا پاي جان سينه خيز خاك دشمن شديم

حقيقت ما عشق بود چون رضايت خدا را در اطاعت از فرمان رهبر ديديم و مي بينيم  اينست حقيقتي كه بي وقفه بدان مي باليم  

اكنون من مانده ام و حسرت لبخند همسنگرانم و زخم زبان شما مردم

 با دنيايي از خاطره هاي ناب كه هيچ كدامتان تجربه شيرينش را نداشته ايد

 و من بدين موهبت هر شب سجده شكر مي گذارم /در پناه خدا

 

  

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مولائی در تاریخ 1392/09/07 و 9:52 دقیقه ارسال شده است

به واقع جانبازان شهدای زنده اند
بعضی از آنها روزی صد بار دنیا را وداع میگویند و باز برمیگردند
و این آخر بلاتکلیفی است
که نه دل ماندن داشته باشی
و نه پای رفتن !


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • كاريكلماتور

    بي حجابي گناه نيست

    حق كشيست

     با اين كار حق خدا را پايمال مي كني

    حقي كه فقط به محارم تو داده براي ديدنت

    و تو آنرا واگذار مي كني به غير آنها

    رتبه وبلاگ

    آمار سایت
  • کل مطالب : 58
  • کل نظرات : 142
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 31
  • بازدید امروز : 47
  • باردید دیروز : 34
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 616
  • بازدید ماه : 1,524
  • بازدید سال : 5,408
  • بازدید کلی : 61,813
  • لو گوي ما