قلم سپهر/هوای دلم انگار فقط با نام شما بهار وزمستانی می شود
فقط با خیال حضور شما به تپش می رسد
منگ می شود
عاشق می شود
سکوت می کند
دلواپس می شود
به هیجان دست می یابد
اما آقا جان ....
حقیقت اینست مدتی ست دست و دلم به انتظار نمی رود
حقیقت اینست سرد شده دلم
مرده دلم
انگار دیگر ایمان ندارد به آمدنت ...
بقیه در ادامه مطلب